نوشته شده توسط : رز

 

"در مسیر زاینده‌رود"؛ از لهجه زلال تا منشور اخلاق

 مجموعه‌های ویژه ماه رمضان کم کم به قسمت‌های حساس خود نزدیک می‌شوند و همزمان با کشمکش داستان و درگیری‌‌های اخلاقی شخصیت‌ها، حواشی و انتقادات نیز به نقطه اوج نزدیک می‌شوند.

سریال "در مسیر زاینده‌رود" به کارگردانی حسن فتحی که قرار بود با استفاده از معماری، بناهای زیبا و لهجه شیرین اصفهانی تصویری دلنشین و تماشاگرپسند از این فرهنگ اصیل ایرانی ترسیم کند، یکی از سریال‌های مناسبتی ماه مبارک است که پخش آن در روزهای اخیر خبرساز شده است.

هفته گذشته موجی از اعتراضات مردم اصفهان دامن تازه‌ترین ساخته حسن فتحی را گرفت و اهالی این شهر نسبت به استفاده نادرست از لهجه شیرین اصفهانی انتقاد کردند و در ادامه مسئولان این شهر خواستار عذرخواهی عوامل تولید "در مسیر زاینده‌رود" شدند.

هر چند متولیان این مجموعه تلویزیونی با استمداد از مهرداد ضیایی به عنوان مشاور لهجه و تمرینات دورخوانی تلاش کردند بازیگرانی که اصلیت اصفهانی ندارند لهجه‌ها را خوب اداد کنند اما لهجه بازیگران چندان شبیه نمونه‌های واقعی در نیامد و اهالی این شهر نتوانستند این ناپختگی را تحمل کرده و دست به اعتراض زدند.

 

حسن فتحی از مردم اصفهان رسما عذرخواهی کرد

پس از عذرخواهی هفته گذشته تهیه‌کننده این سریال، سخنگوی شورای اسلامی شهر صبح امروز در جلسه علنی شورای اسلامی شهر اصفهان اعلام کرد که کارگردان سریال "در مسیر زاینده‌رود" درخواست کرده در یک نشست، رسما عذرخواهی وی را به مردم شهر اصفهان اطلاع دهد و حداقل سه برنامه تلویزیونی در شأن شهر اصفهان داشته باشد.

ابوالفضل قربانی همچنین اعلام کرده که سازندگان این سریال قول مساعد دادند که تا آنجایی که ممکن است همه اشکلات را در قسمت‌های باقی‌مانده سریال برطرف کنند.

 

سعه صدر ساکنان اصفهان در واکنش به رویکرد جدی کارگردان

هر چند در این میان برخی معتقدند که این کارگردان برای باورپذیر بودن بازی‌های سریال‌اش با توجه به محدودیت زمانی نهایت دقت و تلاش را داشته و از خصوصیات بومی اصفهان و ویژگی رفتاری مردم میزبان استفاده مثبت داشته است و ساکنان شهرهای مختلف باید در مواجه با یک سریال تلویزیونی که در سراسر کشور پخش می‌شود نسبت به لهجه و سایر مشخصه‌های رفتار خود از سعه صدر بیشتری برخوردار باشند بخصوص زمانی که رویکرد کارگردان کاملا جدی و دقیق است.

 

"در مسیر زاینده رود" برای انتقال حس و حال شهر سیر قابل قبولی طی کرده‌است

حسین پاکدل که خود از هنرمندان اصفهانی است، درباره لهجه‌های اصفهانی در سریال حسن فتحی معتقد است که این سریال برای انتقال حس و حال شهر و دیارش سیرِ قابل قبولی را طی کرده است.

 

وی در یادداشتی با عنوان "با لهجه‌ای زلال در مسیر زاینده‌رود" آورده است: با نگاهی حتی گذرا به همین چند قسمت سریال «در مسیر زاینده رود» به نویسندگی علیرضا نادری و کارگردانی در خور توجه حسن فتحی، در فرصتی اندک، چیزی نزدیک به کارِ نشد و ناممکن صورت گرفته است. همراهی انبوهی از بازیگران محلی در کنار چند چهره توانا، مطرح و شناخته شده غیر بومی و بهره برداری درست و هوشمندانه از لهجه‌ی زیبای اصفهانی برای پیشبرد قصه، فوق‌العاده جذاب و باور پذیر است. ممکن است کسانی که آشنا هستند با آن لهجه و یا بدان سخن می‌گویند در مواردی متوجه لقی‌هایی جزئی در بیان پاره‌ای بازیگران شوند، ولی عموماً مخاطب انبوه و سراسری، ابداً متوجه این ریزه‌کاری‌ها نخواهند شد.

 

"در مسیر زاینده رود" قطعا روی قشر فوتبالیست تاثیر می‌گذارد

 

اما فارغ از حواشی و اعتراضات مربوطه، یکی از نکات جالب توجه محتوای سریال و پرداختن به  مسئله فوتبال ناپاک و حواشی این ورزش جنجالی است که می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد.

 

دبیر ستاد منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال به تازگی در گفت‌وگویی از اثرگذاری این سریال بر قشر فوتبالیست‌ها گفته و این‌که چقدر جای خالی سریال‌هایی نظیر "در مسیر زاینده رود" در رسانه ملی احساس می‌شد.

 

حجت‌الاسلام علیرضا علیپور درباره پرداختن مجموعه تلویزیونی "درمسیر زاینده رود" به مباحث اخلاقی ورزشکاران نظیر بازیکنان عنوان کرده است: ساخت چنین سریال‌هایی قطعا کار خوبی است. چون ورزشکاران جزء قشرهای الگوساز در جامعه و حلقه‌های تاثیرگذار به خصوص در رده سنی جامعه هدف یعنی جوانان و نوجوانان و حتی بزرگسالان هستند و به نظرم رفتار اجتماعی آنها دستمایه خوبی برای ساخت آثار نمایشی است.

 

وی در عین حال یادآور شده که ساخت این آثار نمایشی نیاز به فکر دارد و باید نرم‌افزاری باشد و تصنعی نباشد.

 

دبیر ستاد منشور اخلاقی با بیان این که ساخت مجموعه‌هایی نظیر «در مسیر زاینده رود» قطعا روی قشر فوتبالیست تأثیر می‌گذارد و در این باره شک نکنید، به فارس گفته است: جای خالی چنین سریال‌هایی احساس می‌شد و بیشتر باید به این مسائل توجه شود. البته همان طور که گفتم باید واقع‌بینانه و نرم باشد و خیلی مصنوعی و تصنعی نباشد که غیرقابل باور به نظر برسد

 

وی تاکید کرده که باید بسیار دقیق و جامع به این مسائل پرداخت تا نکته‌ای از قلم نیافتد و یا غیر واقعی به آن پرداخت نشود

 

 

حقیقتی که حسن فتحی آن را به تصویر کشید
اعترافات واقعی یک دلال از زبان بازیگر سریال "در مسیر زاینده رود"!

گروه ورزشي: حسن فتحی با ساخت سریال مناسبتی "در مسیر زاینده رود" که هر شب در ایام ماه مبارک رمضان از طریق امواج شبکه یک سیما روی آنتن می‌رود، بار دیگر با پرداختن به واقعیت‌های موجود جامعه اشاره‌ای صریح به موضوع دلالی در حوزه ورزش به ویژه رشته فوتبال داشت تا شاید دستگاه‌های امنیتی و قضایی با جدیت بیشتری پرونده این افراد در عرصه ورزش را دنبال کنند.

کارگردان سریال "در مسیر زاینده رود" که از مدت‌ها پیش روی این موضوع ریز شده بود، با انتخاب "هومن برق‌نورد" به عنوان دلال "مهران سارنگ" تلاش کرده اتفاقاتی را که در جامعه فوتبال ما از سوی چنین افرادی روی می‌دهد، به تصویر بکشد تا خانواده‌های جوانانی که علاقه به حضور فرزندانش در عرصه‌های ورزشی دارند از نیت چنین افرادی که متاسفانه امروز در جامعه ما تعدادشان کم نیست، خبردار شوند و تن به خواسته‌های غیر منطقی و عرفی آنها ندهند.

شب گذشته در یکی از دیالوگ‌های "هومن برق نورد" مسائلی مطرح شد که مشخص است با آگاهی کامل و شناخت از فضای فوتبال ایران تهیه شده است، دلال مذکور که تلاش داشت ماهیت ذاتی خود را از دید مادر فوتبالیست معروف پنهان کند، با سخنان درشت به دنبال ظاهر فریبی بود اما زمانی که قرار به ارائه اطلاعات کارشناسی شد، این واقعیت برملا شد که فرد مذکور تخصص اولیه‌اش در جابجا کردن روده گوسفند است و به دلیل ورشکستگی در این حرفه ترجیح داده وارد فضای واسطه گری فوتبال شود چرا که این کار برای او درآمد هنگفتی در برخواهد داشت. وی با کنایه‌ای تند خطاب به مادر فوتبالیست معروف گفت: «خبرنگاران به دنبال نابودی من هستند اما به دلیل ارتباط خوبی که با مدیران باشگاه‌ها دارم این تلاش آنها هرگز به نتیجه نرسید!»

پخش چنین تصاویری از رسانه‌ملی در قالب سریالی اجتماعی نشان دهنده این واقعیت است که افرادی نظیر گرکانی در فوتبال ایران به دلیل غفلت برخی مدیران فوتبال و بی توجهی سیستم‌های امنیتی و نظارتی موفق شدند با سوء استفاده از بودجه‌های دولتی رشد کنند و به قدری بزرگ شوند که کسی توانایی مقابله با آنها را نداشته باشد.

دیالوگ‌های بازیگر نقش گرکانی در سریال "در مسیر زاینده رود" تلنگری به مسوولان ورزش کشور است که دلالان و واسطه‌های فعال در این حوزه به قدری قدرت گرفته‌اند که می‌توانند نام بازیکنان مورد نظر خود را در لیست تیم ملی فوتبال کشور هم قرار دهند تا بتوانند از کنار این ماجرا به حد قابل توجهی سودجویی کنند، اعترافات طنزگونه" هومن برق‌نورد" شاید برای لحظاتی خنده را به چهره ایرانیان عاشق فوتبال هدیه کند اما این لبخند برای مسوولان ورزش ایران تلخ تر از هر گریه‌ای است، چرا که واقعیت فوتبال ایران و آنچه زیر پوست فوتبال این کشور می‌گذرد همین مسائلی است که هر شب مردم  آن را در سریال "در مسیر زاینده رود" می‌بینند.

بدون تردید بی‌توجهی به این مقوله و آزادگذاشتن افرادی نظیر گرکانی در فضای واقعی جامعه بدون تردید پیامد شیرینی برای فوتبال ایران در برنخواهد داشت بلکه سرعت فوتبال ایران به سمت قهقرا و نابودی و فساد بیشتر از پیش می‌شود.
 


 

خواهر مرد عبا شکلاتی هم به میدان آمد

فاطمه خاتمي خواهر محمد خاتمي كه يكي از سران فتنه بشمار ميرود، جلسات سياسي و سخنراني خود عليه نظام را تحت پوشش شرح دعاي مكارم الاخلاق در اردكان شروع كرده است.

با عنايت به گزارشات مردمي و نگراني خواهران مومن محله جنت آباد اردكان از حضور فاطمه خاتمي در تكيه اعظم ميدان هفت حوض ، شنيده ها حاكيست وي باسن قريب به 75 سال و عدم سواد قابل توجه علمي و ديني ، علي الظاهر به تفسير و شرح دعاي مكارم الاخلاق مي پردازد وليكن  به نظام و رهبري و نيروهاي امنيتي تاخته و از جريان فتنه سبز و زندانيان سياسي بشدت دفاع ميكند.
وي مانند يك بلندگوي داخلي جريان منافقين و شبكه هاي ضد انقلابي voa و bbc و صداي امريكا، در فضاي اين تكيه حسيني ، بشدت از عملكرد نظام در برخورد با جريان ضد اسلامي انقلابي فتنه سبز انتقاد كرده و و نظام شاهنشاهي را با نظام مقدس جمهوري اسلامي مقايسه كرده است.
پرداختن به آويزه هاي نخ نما شده همچون گراني هاي كمر شكن و سياهنمايي عليه خدمات دولت مكتبي احمدي نژاد از ديگر سخنان وي ميباشد.
وي در جايي ديگر از سخنان خود به دستگيري و بازداشت بيشمار و فله اي  فرزندان انقلاب و امام و ياران برادر خود و ميرحسين موسوي اشاره كرده و از قوه قضاييه و نيروهاي فداكار و مخلص انتظامي و امنيتي بشدت انتقاد و آنان را محصول والدين بي نماز و لا ابلي دانسته است.
لازم به ذكر هست ، هيات امناء و دست اندركاران تكيه اعظم ميدان هفت حوض ، سابقه خوب انقلابي ندارند و مدتهاست كه اين تكيه در عوض پرداختن به كارهاي فرهنگي و عبادي و مذهبي به پاتوق ضدانقلاب اردكان و هجمه و تئوري پردازي جهت سركوب انقلابيون اردكان تبديل شده است و درصورت عدم پيگيري و تعطيلي جلسات فتنه در اين محل ، به ذكر نام و سوابق دست اندركاران اين هيات خواهيم پرداخت.
در انتخابات سال 84 هم فاطمه خاتمي بارها از تريبون مساجد گفته بود كه حضرت ابوالفضل را در خواب ديده كه گفته به پسرم دكتر مصطفي معين راي بدهيد. البته گافهاي مضحك  زياد وي در بين عوام و خواص اردكان شهرت دارد  و مردم اين شهر  رفتار  وي را به جهت بيسوادي و مضحك بودن به  كروبي تشبيه ميكنند.
يادآور ميشويم كه گروهكهاي الحادي و التقاطي و ضدانقلاب هم با تفسير غلط قرآن و ادعيه به تاخت و تاز و حمله عليه نظام مقدس و امام و رهبري مي پرداختند ، به حدي كه از دل انها گروهكهاي تروريستي مثل فرقان و مجاهدين خلق و.... بيرون آمد.
 

 

 

هاشمی رفسنجانی: نخست‌وزیری مجدد موسوی تحمیلی بود

گرچه عدم تمایل آیت الله خامنه ای به انتخاب مجدد موسوی واضح بود اما به هر حال به خاطر کارشکنی ها و بدعت هایی که جناح چپ موجود در سه قوه انجام دادند (از جمله نامه به امام و یا گفتن این نکته به امام که در صورت رفتن موسوی، جبهه ها از نظر روحی تضعیف می شوند) آیت الله خامنه ای پس از فراز و نشیب های فراوان مجبور شدند تا به خاطر مصلحت نظام و در راستای تبعیت از ولی فقیه، با اکراه تمام مجدداً میرحسین موسوی را جهت نخست وزیری به مجلس معرفی نمایند.

 

در قسمت های اول و دوم و سوم این مقاله، مروری داشتیم بر حضور عناصر مختلف در ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری چهارم و سپس شرحی اجمالی از متن و حواشی رد صلاحیت اعضای نهضت آزادی ارائه کردیم. سپس به بحث عدم تمایل آیت الله خامنه ای به کاندیداتوری (به دلیل عدم میل به همکاری مجدد با موسوی) اشاره کردیم و سپس ضمن ذکر پاره ای از انتقادات جدی کاندیداها به دولت موسوی، نمونه هایی از تلاش های رسانه ای یاران وی برای توجیه عملکرد او و ضمناً تحت فشار گذاشتن رئیس جمهور جدید برای انتخاب مجدد او به نخست وزیری را نقل نمودیم و تا آنجا رسیدیم که آیت الله خامنه ای پس از انتخاب شدن، سفری به مشهد مقدس داشتند. در این قسمت، ماجرا را تا انتها می خوانید:

آیت الله خامنه ای: نخست وزیری برمی گزینم که حجت شرعی بر من تمام باشد
آیت الله خامنه ای در سفر خود به مشهد، طی سخنانی مهم، سرنخ هایی از پشت پرده ماجرا ها ارائه دادند. در بخشی از این بیانات آمده بود: «دو وظیفه تعیین نخست وزیر و وزیران و نظارت برکار دستگاه های اداری و دولتی کشور از بزرگترین وظایف رئیس جمهور است. رئیس جمهور اگر دید یک نخست وزیر و وزرا و حتی مدیران، کارشان مناسب نیست، از لحاظ قانونی نمی تواند بر دارد. لذا در آغاز کار رئیس جمهور موظف است با دقت با ملاحظه همه جوانب ببیند چه کسانی را در راس امور خواهد گماشت. ... من برای این کار باید حداکثر دقت را بکنم تا حجت شرعی را برای خودم و استدلال الهی را که در مقابل خدا بشود جواب داد، برای خودم تأمین کنم. من با تجربه ای که در این چهارسال دارم که تجربه گرانبها و ارزنده ای است و همه جور افرادی را در این چهارسال و قبل از این چهار سال در رأس مسئولیت های مختلف مشاهده کرده ام، آدم هایی که دیدها و روش های مختلف داشته اند، بعضی ها خودرأی بودند، بعضی ها متکی بر افکار دیگران بودند، بعضی ها از لحاظ تعبد فوق العاده با دقت بودند. همه جور فکر و سلیقه ای را از اول انقلاب تا به حال دیده ام. من از این تجربه باید استفاده کنم و با دقت و ملاحظه جوانب کار انتخاب کنم. و من می توانم اینجا در کنار آستان علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) و در حضور شما ملت که یک اسطوره و نمونه ای از ملت ایران هستید، با کمال قاطعیت بگویم که در این انتخاب بزرگ و در این کار حساس و در این انجام بزرگترین تکالیف رئیس جمهور آنچنان عمل خواهم کرد که حجت شرعی برای من تمام باشد.» (روزنامه جمهوری اسلامی9/6/64)

امام خمینی: آیت الله خامنه ای فردی شریف، صادق، متعهد و روشن بین است
چندی بعد نیز، در سالروز عید سعید غدیرخم، مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری در جماران برگزارشد. امام خمینی (رضوان الله علیه) در بخشی از این حکم آورده بودند: «بحمد اللَّه تعالى با تأییدات خداوند متعال-جلّ و علا- و دعاى خیر حضرت ولى اللَّه الاعظم -روحى لمقدمه الفداء- چهار سال ریاست جمهورى اسلام با خیر و سلامت و قدرت و عظمت سپرى شد و ... ملت متعهد، با عزمى والا و قدمى ثابت، از پیر نود ساله تا نوجوان تازه بالغ، براى چهارمین بار براى تعیین سرنوشت خویش به سوى صندوق هاى رأى هجوم آورد و یاوه گویان و خیالبافان را بر خود لرزاند و فردى شریف از سلاله پیامبران را براى خدمت به اسلام و ایران و مسلمانان و ملت برگزید و این مسئولیت سنگین را بر عهده کسى گذاشت که چهار سال در این مقام، صادقانه و با تعهد و روشن‏بینى به ملت و اسلام و ایران خدمت نمود؛ و این، پس از خدماتى بود که قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود؛ "جَزاهُ اللَّهُ خَیراً".
رئیس جمهور محترم باید توجه داشته باشند که در پیشگاه مقدس حق- جلّ و علا- واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبى  و تمایلات سرّى تا اعمال مُعلن [آشکار] و مخفى مى‏گذرد، در حضور حق است و چیزى را نتوان از او- جلّ و علا- پنهان کرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و باید توجه نمایند که در مقامى هستند که یک جمله او گاهى مؤمنى را ساقط کرده و متعهدى را از بین مى‏برد، و یا غیر صالحى را به مقامى که شایسته آن نیست مى‏رساند؛ گاهى یک سخنرانى او، جمهورى اسلامى و کشور را نور مى‏بخشد و گاهى بعکس. مقام خطیر است و خطر بزرگ، به خدا باید پناه برد و از او استمداد کرد. همه دست‏اندرکاران- بویژه رئیس جمهور- باید از چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حیله‏گر بر حذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقه‏دار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است، انتخاب کنند. بسا که منحرفان و منافقان، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و کشور اسلامى صدمه زنند.» (صحیفه امام، جلد19، صفحه369)

انتقاد آیت الله خامنه ای از دولت موسوی در مراسم تنفیذ
پس از قرائت حکم، رئیس جمهور به سخنرانی پرداخت. آقای هاشمی رفسنجانی درباره آن روز می نویسد:«آیت الله خامنه ای در اظهاراتشان از نقاط ضعف عملکرد دولت با کنایه یاد کردند.» (امید و دلواپسی، کارنامه و خاطرات سال1364هاشمی رفسنجانی، صفحه240)
در بخشی از سخنان آیت الله خامنه ای آمده بود: «ریشه مشکلات امروز ما وابستگی اقتصادی به خارج از این مرزها ومنحصر بودن درآمد ما به درآمد حاصل از نفت است. فقدان یک برنامه همه جانبه اقتصادی و گرایش به دولت سالاری یکی دیگر از مشکلات ماست که نتایج این مشکلات را در کاهش رشد اقتصادی و گاهی در رشد منفی اقتصادی مشاهده می کنیم. باید در زمینه اقتصادی برنامه ریزی مستقل از نفت انجام بگیرد. گرایش به افزایش تولید داخلی به وجود آید و شدت پیدا کند و استفاده از سرمایه ابتکار و مدیریت و همکاری مردم جدی گرفته شود.» (همانجا)

تأکید مجدد بر حق رئیس جمهور در انتخاب نخست وزیر
آیت الله خامنه ای که همه شمشیرهای جناح چپ را برای اجبارشان در معرفی مجدد موسوی از رو بسته می دیدند، در مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی نیز مجدداً بر اختیارات رئیس جمهور در این امر تأکید کرده و گفتند: «این سوگند یک سوگند شرعی است و یک سوگند جدّی است و صرف تشریفات نیست. خود قانون اساسی ابزارهای لازم برای عمل به این سوگند را مشخص کرده که اگر آن ابزارها باشند، عمل به این سوگند امکان پذیر است و الّا نه. و مهم ترین آن ابزارها چیزی است که در اصل 124 و 133 [اصول مربوط به تعیین نخست وزیر و وزرا توسط رئیس جمهور] ذکر شده است. در صورتی که رئیس‌جمهور این ابزارها را در اختیار داشته باشد، خواهد توانست به این سوگند عمل کند وگرنه این سوگند، حکم فقهی‌اش برای فقها روشن است.... من یک طلبه کوچک و یکی از شاگردان امام عزیز و بزرگوار هستم و هیچ ادعایی ندارم. اما با این ابزارها می توانم و این قدرت را دارم که این مسئولیت را انجام دهم.» (روزنامه کیهان18/7/64)

آقای هاشمی: موسوی به آیت الله خامنه ای تحمیل شد
گرچه عدم تمایل آیت الله خامنه ای به انتخاب مجدد موسوی واضح بود اما به هر حال به خاطر کارشکنی ها و بدعت هایی که جناح چپ موجود در سه قوه انجام دادند (از جمله نامه به امام و یا گفتن این نکته به امام که در صورت رفتن موسوی، جبهه ها از نظر روحی تضعیف می شوند) آیت الله خامنه ای پس از فراز و نشیب های فراوان مجبور شدند تا به خاطر مصلحت نظام و در راستای تبعیت از ولی فقیه، با اکراه تمام مجدداً میرحسین موسوی را جهت نخست وزیری به مجلس معرفی نمایند.
چگونگی و روند این امر (که در دل خود ماجراهایی نظیر 99 نفر را آفرید) خود مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد و به امید خدا در آینده به صورت جداگانه و مفصّل به آن خواهیم پرداخت.
اما به عنوان خاتمه، می توان برخی از علل این معرفی را خلاصه وار، در مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی با روزنامه کیهان ملاحظه است:
«س:آیت الله خامنه ای در دوره دوم ریاست جمهوری شان نمی خواستند آقای موسوی را مطرح کنند تا این مشکل از ریشه حل شود. این را توضیح بفرمایید.
ج: همین طور است. ایشان او را قبول نداشتند و خیلی صریح هم می گفتند که قبول ندارم. ... این بحث مفصل است. ایشان می دیدند که توافق ندارند. تقریباً بر ایشان تحمیل شد.
س: یعنی حمایت حضرت امام از آقای موسوی باعث چنین کاری شد؟
ج: امام هم روی ملاحظاتی می گفتند آقای موسوی باشد.
س: ملاحظات حضرت امام را بفرمایید.
ج: از داخل مجلس جمع زیادی نامه می نوشتند و در بیرون هم این گونه منعکس می کردند. حتی افرادی از جبهه نامه نوشتند که جبهه آسیب می بیند. دوستانی که بعداً مجمع روحانیون شدند، در اطراف امام بودند. عوامل زیادی دست اندرکار بود. آیت الله خامنه ای هم تسلیم امام بودند و اگر امام نظر صریحی می دادند، ایشان تکلیفی برای خودشان قائل نبودند و می پذیرفتند. در این قضیه هم همینطور شد و پذیرفتند. البته بهتر است این گونه مسائل را از خود آقایان بپرسید. من مایل نیستم در چنین مواردی وارد شوم.» (بی پرده با هاشمی رفسنجانی،صفحه111)
و این چنین، فصلی دیگر رقم خورد از کتاب سرگذشت عده ای که ولایت فقیه را فقط تا وقتی می خواستند که برآورنده تمایلات آنان باشد و همچنین برگ درخشان دیگری افزوده شد بر کتاب عمل کسانی که گرچه تحت تهمت «عدم پیروی از ولایت فقیه» بودند، ولی به یک اشاره ولی امر، تمام تمایلات خود را زیر پا گذاشتند و به فرامین ولی گردن نهادند. آری، به درستی که «تاریخ روشنگر نسل های آینده است.» (صحیفه امام، جلد 3، صفحه 434)

  
 

راه دبي نزديك تر است يا اروپا؟

خاندان هاشمي با خريد خانه هايي در دبي به راحتي فاصله نه چندان زياد دبي تا تهران را هر چند روز يك بار طي كرده و با مهدي هاشمي ملاقات مي كنند.

خروج يك باره مهدي هاشمي از كشور كه هم زمان با افشاي دخالت هاي وي در قضاياي پس از انتخابات انجام شد، هر چند از سوي وي و نزديكانش در جهت تكميل تحصيلات عنوان شد اما صدور حكم قانوني براي بازداشت مهدي هاشمي اين داستان را وارد ابعاد تازه تري كرد. به گونه اي كه با ترس مهدي هاشمي از ورود به كشور، خاندان هاشمي در سايه سكوت خبري همواره در آمد و شد ميان ديدار با مهدي و تدارك مقدمات خروج از كشور و اقامت در كشورهاي خارجي هستند.

با ملاقات همسر و فرزندان مهدي هاشمي با وي در خارج از كشور رويه قرارهاي خانوادگي با فرزند فراري رئيس مجمع تشخيص مصلحت اين روزها اكثرا در دبي انجام مي شود. مهدي هاشمي كه پيش از اين ديدارهاي خود را در كشورهاي عربي و اروپايي انجام مي داد چند ماهي است كه بيشتر به دبي سفركرده و راه نزديكتري براي ديدار با خانواده اش فراهم كرده است.

در همين زمينه، در ماه آغازين تابستان 89 عفت مرعشی همسر آقای هاشمی رفسنجانی و فاطمه هاشمی دخترش برای ملاقات با مهدی هاشمی به دوبی سفر کردند. اين سفر در حالي انجام شد كه سارا لاهوتی دختر فاطمه هاشمی و عماد هاشمی فرزند محسن هاشمی نيز به همراه نفیسه اشراقی و فرزندش زهرا هم در دبي به سر مي بردند.
اين ديدارهاي خانوادگي جداي ديدارهايي است كه مهدي با برخي سياسيون اصلاح طلب مانند محمدرضا خاتمي در اروپا انجام داده است.

بنا بر اين گزارش، با توجه به استنكاف مهدي هاشمي از تن دادن به دستور مقام قضايي در بازگشت به ايران و توضيح در زمينه اتهامات وارده خاندان هاشمي با خريد خانه هايي در دبي به راحتي فاصله نه چندان زياد دبي تا تهران را هر چند روز يك بار طي كرده و با مهدي هاشمي ملاقات مي كنند.

در همين رابطه شنيده ها حاكي از آنستكه عماد هاشمي به همراه نفيسه اشراقي و دخترش پس از ديدار با مهدي هاشمي و گشت و گذار چند هفته اي در امارات و اروپا روز چهارشنبه هفته گذشته به كشور بازگشتند. اين در حالي است كه فرزند فائزه هاشمي نيز از متهمان وقايع پس از انتخابات بود قصد خروج از كشور به سمت انگليس و در مجاورت دائي خود مهدي هاشمي را دارد.



 

 

خاک برسرما که ازسيدحسن دفاع کرديم
حضور سيدحسن خميني در ديدار چهره هاي سياسي با رهبرمعظم انقلاب و خوش و بش وي با رئيس جمهور باعث خشم در حد انفجار رسانه هاي ضدانقلاب شد. وي اخيراً افطارخانه عبداله نوري را به خاطر حضور وابستگان به گروهک هاي ضدانقلاب ترک کرده بود.

  به دنبال حضور سيدحسن خميني در ميان ديدارکنندگان با رهبري و صميميت وي با رئيس جمهور، انبوه رسانه هاي ضد انقلاب که تا پيش از اين به دروغ از سيدحسن تمجيد مي کردند، زبان به عقده گشايي و فحاشي عليه وي کردند.
سايت صهيونيستي بالاترين که سال گذشته در اوج فتنه و به خاطر نشستن سيدحسن با سران فتنه در يک مجلس عروسي، به وي تبريک گفته و از او خواسته بود تا از پدر و پدربزرگ خود (مرحوم حاج سيداحمدآقا و حضرت امام رضوان الله تعالي عليهما) هم برائت بجويد، اين بار نوشت: آخوند خوب آخوند مرده است.
اين سايت صهيونيستي در مطلب ديگري که بالاترين امتياز (394 امتياز) را آورده، خطاب به سيدحسن نوشت: خاک بر سر من الدنگ احمق که در دفاع از تو چند خط نوشتم. به به اينجا رو با «آقا» عکس دو نفره مي گيري؟ خاک بر سر من احمق! تو برو به مهماني ما هم اينجا ]خارج از کشور[ در به در!
يکي ديگر از کاربران ضد انقلاب تصريح کرد «ما از خود خميني چه خيري ديديم که از نوه اش ببينيم». و بابک داد، کاتب فراري خاتمي در دولت اصلاحات که چندماه پيش از شجاع الدين شفا سلطنت طلب هتاک تمجيد کرده بود، نوشت: عکسهايت دردآور بود. راستش دردم آمد. چي مي شد مي ماندي و همان تسبيحت را مي چرخاندي؟ اجبار که نداشتي. آن وقت ما هنرمندها و ورزشکارها را به خاطر اين ديدارها به نقد مي کشيم.
يک کاربر بالاترين زير اين نوشته در کامنتي تصريح کرد: آقاي داد آيا بايد ايشان کار ديگري مي کرد؟ از ايشان توقع چيز ديگري داريد؟ صادق باشيم. مگر نامه پدر او ]سيداحمد خميني[ به آيت اله منتظري را نخوانده ايد؟ آيا سيدحسن اجازه مي دهد از پدرش انتقاد شود؟ آقاي داد اميدوارم به من نگوييد که سياست نمي داني و بايد گام به گام پيش برويم. ما بايد صداقت داشته باشيم... آخوند جماعت سر و ته يک کرباسند.
سايت صهيونيستي در مطلب ديگري تصريح مي کند که سيدحسن خميني از اول هم با جنبش سبز نبوده که حالا کسي بخواهد از او گله بکند: خدا وکيلي جوگيرتر از ما خودمونيم. يه روز عاشقيم يه روز فارغ. يه روز بابايي رو تا عرش مي بريم بالا، فرداش با کله مي کوبونيم زمين. بنده خدايي که از اول هم به طور مستقيم نگفته عضو جنبش سبزه، رفته به ضيافت که اون طرفي ها بودن. جرم کرده؟ مگه خودش اومده بود گفته بود که من رهرو جنبش سبزم که حالا بهش اين طوري فحش ميدين؟ حالا جالب اينه که توي اون ضيافته هاشمي هم بوده اما کسي به او پيله نميکنه که چرا رفتي. در صورتي که موضع آقا حسن خميني در قبال جنبش سبز درست مثل هاشميه. آخه هيچ فکر کردين اصلا اين آقا کيه که بايد بعد از رهبري بيشترين تعداد عکس رو ازش توي اون مراسم گرفته باشن؟ من فکر ميکنم دقيقاً نظر عکاس همين بوده که ما اين چيزا رو ببينيم و بهش فحش و بد و بيراه بديم. خلاصه اينکه اون نه رهبر جنبش سبزه و نه همراهش.
اما اين حرف ها باعث التيام سوختگي نسبتاً شديد کاربران ضد انقلاب -وعمدتاً خارج نشين- بالاترين نشد چنان که يکي از آنها در پاسخ به اين توجيهات نوشت: ماله کشي موقوف! اين ماله کشيهاي ما تا به کجا ادامه دارد؟ اگر افتخاري به ديدار احمدي نژاد برود، ميگوييم که دست بزرگ فتنه ميخواهد بين ما تفرقه بياندازد، ما که از نيت او باخبر نبوده ايم!! اگر هنرمندان کشور به ديدار رهبر بروند، ميگوييم مجبورشان کرده اند و چاره اي نداشته اند! اگر پروانه معصومي چادر بر سر فکند و با افتخار بگويد که من با تب سي و نه درجه به حضور رهبر رسيده ام، باز هم ميگوييم که حالا يه چيزي گفته! عجب جماعت خوش خيالي هستيم ما! براي کارهاي ناشايست هر کسي بالاخره توجيهي داريم! حالا که نوبت به حسن خميني و رفسنجاني رسيد واويلا! ديگر دست بزرگ فتنه رسماً از آستين درآمده و قصد نابودي جنبش سبز را کرده است! مهماني اش مال آنها و ماله کشي اش مال ما آدمهاي زودانگار و زودباور! اين چه ويروسي است که وارد ذهن و جان ما کرده اند؟ تا حرف از حسن خميني مي شود، همه خفه شوند و نگويند که با وجود اينهمه تنش و مشکلات به وجود آمده اخير، شرکت در ضيافت افطار در بيت رهبري ديگر چه صيغه اي است؟ تا حرف از رفسنجاني و کارهايش مي شود، داد همه درمي آيد که اي بابا الان چه وقت گفتن اين حرفهاست؟ رفسنجاني وزنه سنگيني است که همه کار ازش برمياد! تا حرفي از خرابکاري هايش پيش آيد فرياد واويلا و برچسب هاي تفرقه انداز و... بر سر ما باريدن مي گيرد!
هرچند که از اين قبيل واکنش ها در ميان محافل ضدانقلاب فراوان است اما به عنوان آخرين نمونه بايد به نوشته سايت خودنويس استناد کرد که نوشت: «آنها موفق شدند، تا من اين گونه بسوزم و تلخ و تند بنويسم».
شايان ذکر است مرحوم سيداحمد خميني رضوان الله تعالي در وصيت نامه خود به سيدحسن و ديگر فرزندان خود سفارش کرده است که در همراهي و پيروي ولايت فقيه ثابت قدم باشند. 

 

فحاشی بی‌بی‌سی به سبک زندگی ایرانیان

راه‌اندازی نیروگاه بوشهر و پیشرفت‌های چشمگیر علمی ایرانیان به قدری برای رسانه‌های غربی غیرقابل انکار است که دست به فرافکنی رسانه‌ای و تهمت‌زنی روی آورده‌اند.

هم زمان با راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر، سایت وابسته به دولت بریتانیا همچنان علیه ملت ایران دروغ پراکنی کرده و انواع صفات زشت را منتسب به مردم ایران کرده است.

بی‌بی‌سی فارسی که ادعای رسانه مردمی و زبان گویای مردم ایران را به یدک می کشد، در جدیدترین اقدام خود مردم ایران را کینه ورز، دروغ گو، چشم چران، دورو و متقلب، بی مسئولیت و غیرقابل اعتماد، عقب افتاده، غیر قابل تطبیق با دنیای مدرن، توخالی و از خود راضی و تحقیر کننده سایر ملل و اقوام خواند.

خبرنامه دانشجویان در این زمینه نوشت: این القاب زشت از سوی سایتی منتشر می شود که هدف تاسیس خود را ارائه تصویر درست از ایران و پرکردن خلا رسانه ای عنوان کرده است.

به نظر می رسد راه اندازی نیروگاه بوشهر و پیشرفت های چشمگیر علمی ایرانیان به قدری برای رسانه های غربی غیرقابل انکار است که دست به فرافکنی رسانه ای و تهمت زنی روی آورده اند.

هرچند وحدت و همبستگی ایرانیان در بحران های گوناگون چون جنگ تحمیلی و عبور از فتنه 88 و بحران های اقتصادی و تحریم ها مثال زدنی است با این حال رسانه ضد انقلاب بی بی سی در تحلیل کامل تحولات تاریخی ایران! می نویسد: ایرانیان مردمی که اتحاد و همبستگی بندرت داشته اند و صدمات زیادی از تفرقه دیده اند و مردمی که غرق در اعتقادات هستند و دوست و دشمن را تشخیص نمی دهند، نامید.

نوبت شمای این هفته بی‌بی‌سی فارسی این سوال را مطرح می کند که ایرانیان را به چه صفتی می شناسید؟ و در میان نظرات خود زشت ترین صفات را منتسب ایرانیان می کند.

با اینکه ایرانیان اغلب در میان سایر ملل، به میهمان نوازی و خانواده دوستی شهره اند با وجود این، بی‌بی‌سی می نویسد: ایرانیان توخالی و از خود راضی و بر خلاف نظر برخی دوستان اصلا مهمان نواز نیستند و فقط هدفشان از کشاندن مهمان به خانه نمایش دادن امکانات مالی به دیگران است!
 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 237
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 31 / 5 / 1389 | نظرات ()